ویژگی های سواحل دریای خزر
چهره ساحل عمدتاً تحت تأثیر عواملی چون ساختار زمینشناختی ناحیه، رژیم امواج و جریانها، تراز آب حوضه، وضعیت فیزیكو- شیمیایی آب و رسوبات ساحلی و نوع فرآیندهای زیستی قرار میگیرد. عناصر مهم شكلدهندة ساحل در دریای خزر در درجة نخست فرآیندهای زمینشناختی است كه در دو میلیون سال گذشته چهرة عمومی سواحل را به صورت كنونی ایجاد كرده است. رسوبات رودخانهای به همراه امواج و جریانیهای ناشی از امواج در گستره زمانی با روند کاهش تراز آب از دیگر عوامل شکل دهنده ساحل خزر هستند.
از حدود 4400 كیلومتر خط ساحلی دریای خزر 695 كیلومتر آن در روسیه، 600 كیلومتر در جمهوری آذربایجان، 820 كیلومتر در ایران، 650 كیلومتر در تركمنستان و 1600 كیلومتر در قزاقستان واقع است. دلتاهای ولگا، ترك و سولاك مهمترین عوارض سواحل دریای خزر در روسیه هستند. ناحیه ساحلی واقع بین ولگا و ترك گسترة همواری است كه تنها در برخی نقاط توسط پشتههای ماسهای ساحلی و دلتاهای رودخانههای كوچك قطع میشود. باریكة ساحلی داغستان (در روسیه) از باختر توسط كوههای قفقاز محدود میشود.
ناحیه ی دلتایی سمور مرز جمهوری آذربایجان با روسیه را تشكیل میدهد. در بخش های جنوبی رودخانه سمور سواحل ماسهای- قلوهسنگی وجود دارد. در ناحیه كیلیازین (شمال آذربایجان) ادامة ساختار تاقدیسی قفقاز بزرگ به دریا نزدیك میشود. از اینرو، عرض ناحیه ساحلی به 2-1 كیلومتر كاهش مییابد،در این نواحی عوارض سنگ بستر (در برخی موارد رسوبات پیش از كواترنری) در مرفولوژی ساحلی دیده میشود. خط ساحلی دریای خزر در ناحیه آبشوران بر اثر وجود تاقدیسها و ناودیسهای متعدد حالت منقطع به خود گرفته است.
این عوارض سبب ایجاد دماغه و خلیج در ساحل و جزیره در دریا میگردند. دلتای رودخانه ی كورا مهمترین عارضه در خط ساحلی ناحیة باختری خزر جنوبی است. ناحیة لنكران تا آستارا در جمهوری آذربایجان دارای ساحل ماسهای است كه توسط رودخانههای كوچك قطع میشود. خط ساحلی دریای خزر در ایران نسبتاً ساده است كه توسط مرداب انزلی در باختر و خلیج گرگان در خاور قطع میشود. رودخانههای كوچك بسیاری از ساحل ایران به دریای خزر میریزند كه سفیدرود و گرگانرود، تنها رودخانههایی هستند كه در شرایط كنونی در داخل دریا دلتا تشكیل دادهاند (Lahijani, H. 1997). سواحل ایران عمدتاً ماسهای است و در بخشهای مركزی قلوهسنگی و در بخش خاوری به ساحل گلی تبدیل میشود. سواحل تركمنستان بیشتر پوشیده از تپههای ماسهای صدفی است كه مردابهای قدیمی را از دریا جدا میكند و گهگاه توسط گنبدهای حاصل از گلفشانها قطع میشود. خلیج كراسنودسک و خلیج قرهبغاز از مهمترین عوارض سواحل تركمنستان محسوب میشوند. سواحل دریای خزر در قزاقستان گسترهی همواری است كه اكنون خلیجهای قزاق و كامسامول، دلتای اورال و شبهجزیرة مانقشلاق از مهمترین عوارض آن محسوب میشوند.(Leontiev et al., 1977)
در شرایطی كه عملكرد عوامل زمینشناختی در زمانهای طولانی بروز میكند و در این بازه زمانی رژیم موج و جریان تغییرات محسوس ندارند، نوسان تراز آب دریای خزر مهمترین عامل در شكلدهی ساحل به شمار میآید. تغییر تراز آب دریای خزر سبب تغییر تراز عملكرد موج و جریان و تغییر تراز آب زیرزمینی و در نتیجه ایجاد عوارض ریخت شناختی جدید برحسب جنس و شیب سواحل میگردد. سواحل دریای خزر را برحسب نوع فرآیندهای غالب در آن (فرآیندهای دریایی نظیر تراز آب، موج، جریان) و فرآیندهای مؤثر از خشكی (رودخانهای) میتوان به دو دسته كلی سواحل دلتایی و سواحل غیردلتایی تقسیم نمود.
– سواحل دلتایی دریای خزر
بیش از 130 رودخانه به دریای خزر میریزد كه بزرگترین آنها عبارتند از ولگا، اورال، كورا، ترك، سفیدرود، سولاك، سمور و گرگانرود. مجموع حوضة آبریز خزر 5/3 میلیون كیلومتر مربع است. آب ورودی سالیانه به دریای خزر حدود 300 كیلومتر مكعب است كه تنها 8% از آن از حوضة آبریز واقع در ایران تأمین میشود. رودخانه ولگا 80%، كورا 6%، ترك 3%، اورال 2%، سولاك 5/1%، سمور 5/0% و سفیدرود 5/3% از آبدهی كل رودخانهای به دریای خزر را دارا هستند.
رودخانههای بزرگ دریای خزر با آوردن حجم زیادی آب و رسوب به داخل دریا سبب تشكیل دلتاهای گستردهای شدهاند كه بزرگترین آنها دلتای ولگا است كه از نظر وسعت یكی از بزرگترین دلتاهای روی زمین است. دلتاهای دریای خزر در بخشهای شمالی، باختری و جنوبی دریا پراكندهاند و بخش عمدهای از گسترة ساحلی را تشكیل میدهند. بخش خاوری دریای خزر با داشتن آب و هوای خشك اكنون تقریباً فاقد رودخانه و دلتا است.
نوسان تراز آب دریای خزر در مقیاس زمینشناختی تأثیرات عمدهای بر تشكیل دلتاها داشته است. در زمان پیشروی آب، دلتاهای قدیم توسط دریا پوشیده میشدند و دلتاهای تازه به طرف خشكی عقبنشینی میكردند. در زمان عقبنشینی دریا، رودخانهها با قطع رسوبات دلتایی قدیم در داخل دریا پیشروی میكردند. برای توسعه دلتاهای بزرگ بهترین حالت پایداری تراز آب حوضه است. در زمان پایداری نسبی تراز آب دریای خزر در كرانههای دلتاها بارهای بزرگ رسوبی تشكیل شده است. آثار دلتاهای گذشته و همراه آن خطوط ساحلی قدیمی بر روی خشكی امروزی از تراز مطلق 140 متر و در بستر دریای امروزی تا تراز مطلق 50- متر مشاهده میشود.
– سواحل غیردلتایی دریای خزر
سواحل غیر دلتایی خزر عمدتاً تحت تأثیر عملکرد موج، نوسان تراز آب و فعالیتهای زیستی و شیمیایی تشکیل شده اند. نوسان تراز آب در همه سواحل اثر خود را بروز می دهد. عملکرد موج به شیب ساحل بستگی دارد. فعالیتهای زیستی و شیمیایی علاوه بر نوع بستر دریا و شرایط انرژی آب وابسته به شرایط آب و هوایی منطقه است. سواحل خاوری دریای خزر بیشتر متأثر از فعالیتهای زیستی و شیمیایی است و به عنوان سواحل کربناته شناخته می شوند. سواحل جنوبی و باختری خزر عمدتاً حاصل توزیع رسوبات رودخانه ای توسط امواج و جریانهای حاصل از امواج است که به عنوان سواحل تخریبی شناخته می شوند.
اختصاصات ساحل ایران در دریای خزر
مهمترین پدیدهی زمینساختی ساحل ایران وجود رشته كوه البرز است كه سواحل ایران را محاصره كرده و به واسطة چند گسل بزرگ با اختلاف ارتفاع زیاد از ساحل متمایز است . بستر دریا در سوی ساحل ایران نیز ساختاری ناهمگن دارد بهطوری كه در بخش مركزی آن حوضه پر ژرفای خزر قرار میگیرد. در این بخش ژرفای 100 متر در فاصله 15-7 كیلومتری از ساحل واقع است. در بخشهای خاوری و باختری ساحل ایران، بستر دریا كمشیب است چنان كه ژرفای 100 متر در بخش باختری در فاصله 40-20 كیلومتری از ساحل و در بخش خاوری در فاصله 70-60 كیلومتری آن قرار میگیرد.
طبقه بندی سواحل ایرانی دریای خزر و نیمرخ های فلاتقاره آن (لاهيجانی، ح.، 1378)
1- منطقه آستارا-رضوانشهر؛ 2- منطقه انزلی رودسر؛ 3- منطقه رامسر-نور؛ 4- منطقه نور-نکا؛ 5 – منطقه گلستان (جنوب خاوری)
ساحل ایران در جنوب دریای خزر به طول حدود 800 كیلومتر دارای شکل نسبتاً سادهای است كه تنها در باختر، توسط مرداب انزلی و در خاور توسط خلیج گرگان قطع میشود. عرض ساحل از حدود یك كیلومتر در بخش میانی تا حدود 60 كیلومتر در بخش دلتاهای بزرگ (سفیدرود و گرگانرود) تغییر میكند. در ساحل ایران پدیدههای بازر (از بستر كمژرفا به سوی كوههای حاشیة ساحل) عبارتند از: تپه های ماسهای روی بستر، پشته های ماسهای روی ساحل، تپه های ماسهای بادی، مرداب ها، پستیها و پیشتپهها (ساحل پرشیب پیش از تپهها و كوهها) كه همة آنها در یك منطقه ساحلی كمتر با هم دیده میشوند. بر اساس اندازه ذرات رسوب، سواحل ایران را میتوان به سه نوع ماسهای (سواحل گیلان و خاور مازندران)، قلوهسنگی (باختر مازندران) و گِلی (گلستان) تقسیم بندی كرد.
متناسب با رسوبات ساحل، با افزایش ژرفا، رسوبات بستر نیز ریزدانهتر میشوند كه این امر به شیب بستر، انرژی امواج و آورد رسوب رودخانهای بستگی دارد. بخش كمژرفای بستر (تا ژرفای 10 متر) نیز تا حدودی به تبعیت از وضعیت عمومی بستر دریا در بخش مركزی از انزلی تا ساری دارای پهنه كمی است (حدود 2 كیلومتر)و در ناحیه باختری عرض بخش كمژرفا 10-15 كیلومتر و در بخش خاوری حدود 30 كیلومتر است. اما در بسیاری نقاط برخلاف شکل بستر كمژرفای دریا، شیب و گسترة ساحل در خشكی متفاوت است.
در بخش مركزی گیلان و بخش خاوری مازندران، رسوبات رودخانهای و دلتایی (سفیدرود، پلرود، هراز، تجن، تالار و بابل) پهنه ی كمشیب و گستردهای تشكیل دادهاند. در بخش باختری گیلان برخلاف بستر دریا، ساحل خشكی باریك و پرشیب است. در بخش باختری مازندران همانند بستر كمژرفا، ساحل خشكی نیز باریك و پرشیب است. در منطقه گلستان، ساحل نیز همانند بستر كمژرفا، گسترده و كمشیب است (جدولزیر).
مشخصات بخش های مختلف ساحل ایران در دریای خزر (لاهيجانی، ح.، 1378)
نام محل |
شیب بستر تا ژرفای 10 متر |
شیب ساحل تا بلندای مطلق 20- متر |
نوع رسوبات غالب در ساحل |
نوع رسوبات غالب در ژرفای 5 متر |
آستارا |
0018/0 |
03/0 |
ماسه |
ماسه |
انزلی |
009/0 |
002/0 |
ماسه |
ماسه |
دستك |
008/0 |
002/0 |
ماسه |
ماسه |
كلاچای |
005/0 |
01/0 |
ماسه |
ماسه |
نشتارود |
007/0 |
08/0 |
قلوهسنگ |
ماسه |
نور |
01/0 |
04/0 |
قلوهسنگ- ماسه |
ماسه |
بابلسر |
008/0 |
002/0 |
ماسه |
ماسه |
گرگانرود |
0007/0 |
0009/0 |
سیلت، رس |
سیلت، رس |
پراكندگی رسوبات ریزدانه در بخش خاوری از خط آب و در بخش باختری از ژرفای 5/2 متر آغاز میشود. در ناحیة دلتای سفیدرود از ژرفای 5 متر و در نقاط دیگر ساحل ایران، وجود رسوبات رسی از ژرفای 8 متر آغاز میشود. به این ترتیب در بخش عمدة بستر كمژرفای ساحل ایران، رسوبات ماسهای غالب است (جدول بالا). حدود 60 رودخانه از ساحل ایران به دریای خزر میریزند كه رسوبات آنها عمدهترین منبع تأمین رسوبات ساحلیاند. این رودخانهها اكنون حدود 40 میلیون تن رسوب در سال، وارد دریا میكنند كه دو سوم آن، تنها توسط سفیدرود تأمین میشود(Lahijani, H. 1997). بررسیها نشان میدهند كه منطقة باختر مازندران و گلستان در طول خط ساحلی فاقد پشتههای ساحلیاند كه این امر علتهای متفاوتی دارد. در ناحیة باختر مازندران ساحل و بستر پرشیب است و در نتیجة عمل امواج، رسوبات به سوی پاییندست دریا حركت كرده و بارهای زیرآبی را تشكیل میدهند. در این منطقه، بلافاصله پس از خط آب، گسترة پیشتپهها آغاز میشود.
در منطقه گلستان، ساحل و بستر بسیار كمشیب است، در نتیجه، ژرفای كم آب مجال ورود امواج به ساحل و تشكیل پشتههای ساحلی را نمیدهد. در این منطقه، در نواحی ورود رودخانهها به دریا، مرداب تشكیل شده است، نمونة بارز آن در ناحیة گرگانرود است. این مرداب در برابر نوسان تراز آب دریای خزر به سرعت واكنش نشان میدهد، بهطوری كه در سال 1376 خورشیدی با كاهش تراز آب دریای خزر در دو سال پیش از آن به سرعت در حال خشك شدن بود. در دیگر نواحی خط ساحلی ایران در نتیجة عملكرد امواج بر ساحل، پشتههـای ماسهای ساحلی به ارتفاع حدود 2 متر تشكیل شده است. برحسب این كه شیب ساحل خشكی چگونه باشد، در برخی نواحی به خصوص در ناحیة مركزی گیلان و خاوری مازندران، مرداب در پشت تپههای ماسهای تشكیل شده است.
نمونه بارز آن را در محدوده انزلی تا رودسر میتوان مشاهده كرد. در این مناطق پهنه ی ساحلی وسیع و كمشیب است. بارندگی زیاد و سطح آب زیرزمینی بالا در این مناطق سبب تشكیل مرداب در پشت تپههای ماسهای ساحلی میشود. مردابها به شكل منفرد در نواحی مختلف ظاهر میشوند كه در برخی نواحی عرض آنها به حدود 300 متر میرسد.