نگاهی به تاریخچه برج ایفل
برج ایفل با ۳۲۴ متر ارتفاع به عنوان چهارمین جاذبه گردشگری فرانسه در شمال شرقی پاریس قرار دارد.
برج ایفل که در سال ۱۸۸۹ توسط «گوستاو ایفل» ساخته شد، در ابتدا “برج ۳۰۰″ متری خوانده میشد و از همان ابتدا توانست نام خود را به عنوان نماد شهر پاریس ثبت کند.
برج ایفل که در سال ۲۰۱۱ بیشترین بازدیدکننده و در واقع ۷۵ درصد گردشگران خارجی را به خود جذب کرد، در حال حاضر چهارمین مرکز توریستی فرانسه پس از کلیسای نوتردام، موزه لوور و پارک دیزنی محسوب میشود.
این برج آهنی که برای ۴۱ سال عنوان برترین اثر تاریخی دنیا را به خود اختصاص داده بود، در گذشته برای انجام عملیات علمی مختلف مورد استفاده قرار می گرفت. اما امروز تنها یک برج مخابراتی است که هرساله لنز دوربین میلیونها گردشگر به سمت آن نشانه میرود.
در واقع نخستین مطالعات جدی برای ساخت یک برج فولادی در سال ۱۸۷۴ در نمایشگاه فیلادلفیای آمریکا صورت گرفت، اما کمبود بودجه برای ساخت برجی به این ارتفاع در آمریکا موجب شد این ایدهی خلاقانه نه در زادگاهش، بلکه در جایی دورتر در اروپا اجرا شود.
۱۳ سال بعد از طرح این ایده، معماری به نام «گوستاو ایفل» ساخت برجی ۳۰۰ متری را آغاز کرد؛ برجی فولادی که دو سال بعد به مناسبت نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ به عنوان نمایشگاه تکنولوژی تخصصی فرانسه بازگشایی شد. این برج تا ۴۰ سال بعد و پیش از ساخت برج “کرایسلر” نیویورک بلندترین برج جهان بود. سال ۱۹۹۱ نام ایفل در فهرست بناهای تاریخی یونسکو ثبت شد.
سرنوشت برج در طول دو جنگ
برج ایفل که در طول جنگ جهانی اول به عنوان مرکزی گردشگری از جنگ جان سالم به در برد، در دومین جنگ جهانی حوادث تلخی را تجربه کرد. در ابتدای جنگ از این برج به عنوان برج مخابراتی و تنها فرستنده تلویزیونی اروپا در طول جنگ و همچنین برای مخابره پیام برای سربازان استفاده میشد. همچنین آلمانها از این برج در طول شب برای هدایت هواپیماهای جنگی نیز استفاده میکردند. پس از آزادی فرانسه، متفقین این برج را در اختیار گرفته و بر روی آن رادار نصب کردند.
اعتراض هنرمندان
اما ساخت این نماد انقلاب صنعتی و بزرگترین نماد فرانسه از ابتدا مورد اقبال همگان قرار نگرفت. با کوبیده شدن پایههای غولپیکر برج بر زمین، ندای اعتراض بسیاری از هنرمندان از هر سمت بلند شد.
نخستین اعتراضات از سوی هنرمندان به نامهای برمیگردد که در سال ۱۸۸۷ و در ابتدای شروع ساخت این برج با امضای بسیاری از نویسندگان، نقاشان، مجسمهسازان و معماران مشهور فرانسوی به «ژان شارل آلفان»، از مهندسان زیباسازی پاریس نوشته شد.
آنها در این نامه طولانی نوشتند: ما جامعه هنرمندان و دوستداران زیبایی بکر پاریس، با تمام قدرت و خشم به ساخت این هیولای آهنی در قلب پایتخت که با نادیده گرفتن فرهنگ و هنر ما طراحی شده، اعتراض میکنیم. برج ایفل مانند غدهای بدخیم فرهنگ و هنر فرانسه را تهدید میکند. این برج ۳۰۰ متری نوعی توهین به تاریخ فرهنگی فرانسه است که طی سالیان دراز مورد رشک دیگر شهرهای تاریخی اروپا بود است.
در پایان این نامه، نام هنرمندانی چون «گی دو موپاسان»، «شارلز گارنیه»، «الکساندر دوما»(پسر)، «فرانسوا کوپه» و «میشل ساردو» به چشم میخورد.
اما این پایان اعتراضها نبود؛ موپاسان در کتاب خاطراتش درباره این برج مینویسد: دیدن برج ایفل برای من بسیار آزاردهنده بود، به همین دلیل پاریس و حتی فرانسه را ترک کردم. از هرجا که نگاه کنیم، این برج دیده میشود و من درک نمیکنم که مجلات چگونه جرات میکنند از این لاشه فلزی با افتخار سخن بگویند. هر نسلی در تاریخ نمادی از خود به جای میگذارد و از هر قرن آثاری به جای میماند که نشانگر تفکر، احساس و رویای یک نژاد و تمدن است. معابد، کلیساها، کاخها و قلعهها به عنوان آثاری از تاریخ هنر در سراسر جهان فضل و عظمت دوران ساختشان را به نمایش میگذارند. اما آنچه نسل آینده درباره ما قضاوت میکند، بر اساس این هرم بلند و نردبان آهنی زمخت و غیرجذاب خواهد بود. نشانهای مضحک از قرن صنعتی ما.
این اعتراضات علاوهبر شعر و ادبیات، در نقاشی هنرمندان نیز به عنوان نشانی از زور یا برجی نازیبا نشان داده میشد.در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم برج ایفل به عنوان مشخصه انکارناپذیر به شکل گستردهای به ادبیات فرانسه راه پیدا کرد.
علاوهبر اشعار اعتراضی، بسیاری از هنرمندان در نوشتههایشان نیز به ساخت این برج غولپیکر آهنی اعتراض کردهاند. «پاول گوگن»، نقاش مشهور فرانسوی در کتاب نمایش مدرنیته درباره ایفل مینویسد: این برج نمایشگاه پیروزی آهن است. نه تنها در ساخت تحهیزات، بلکه در معماری نیز آهن پیروز شد. در واقع این برج یک سازهی زمخت فاقد هنر است، زیرا تماما ساخته شده از آهن خشک و خشن بر زمین و طبیعت نرم است…
اما چیزی نگذشت که نگاهها نسبت به این برج تغییر کرد و ایفل به عنوان نمادی تاریخی مورد توجه فیلمسازان، آهنگسازان و نقاشان قرار گرفت.
فروش برج
«ویکتور لاستینگ» یکی از بزرگترین و با استعدادترین کلاهبرداران در سال ۱۹۲۵ و درست در زمان رکود اقتصادی پاریس با جعل مدارکی برج ایفل را به یکی از آهنفروشان مشهور فرانسه فروخت. در این زمان فرانسه به دلیل مشکلات اقتصادی با مشکلاتی برای حفظ و نگهداری این برج مواجه بود و زمانی که «لاستینگ» از این مشکلات باخبر شد، چند تن از بزرگترین آهنفروشان شهر را جمع کرد و به آنها پیشنهاد خرید برج را داد. وی کمتر از ۱۰ سال بعد دستگیر شد و به تحمل ۲۰ سال حبس در زندان “آلکاتراز” محکوم شد.
حوادث تاسفبار
اگرچه در طول ساخت این برج تنها یک حادثه مرگ ناشی از سقوط رخ داد، این مرگ پایان سقوطهای دردناک از بالای این برج نبود. در سال ۱۹۱۲ یک خیاط اتریشی تصمیم گرفت با پریدن از بالای طبقه اول برج بالهای ساخت خودش را امتحان کند و از این صحنه فیلم بگیرد. نتایج کالبد شکافی بر جسد متلاشیشده او نشان داد که علت مرگ این خیاط سکته قلبی پیش از برخورد با زمین بوده است.
پس از سال ۲۰۰۶ رقم این مرگومیرها به ۳۶۶ مرگ از زمان افتتاح برج به علل مختلفی چون خودکشی، تصادف و شکست در چالشهای ورزشی رسید. این پیشامدهای ناگوار طی چندین دهه باعث شد که سیستم امنتیتی مجهزی را برای پیشگری از وقوع چنین پیشامدهایی در برج تعبیه کنند. یکی از این وقایع مرگ یک جوان ۳۱ ساله نروژی بود که از طبقه دوم برج با چتر نجات به پایین پرید، اما با برخورد به طبقه اول برج درجا مرد. آخرین حادثه در سال گذشته میلادی اتفاق افتاد که یک انگلیسی با پریدن از طبقه دوم برج به زندگی خود پایان داد.